کد مطلب:303606 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

زهرا اینگونه خود را به مردم معرفی می نماید
ای مردم! بدانید من فاطمه هستم و پدرم حضرت محمدصلی الله علیه وآله است این نخستین و آخرین گفتار من با شما است آنچه را كه می گویم نه از راه صواب به خطا رفته و نه به عمد از آن كجروی دارم (بدون شك از میان شما پیامبری به سوی شما آمد كه آنچه شما را به رنج می آورد بر او سخت گران بود و بر كمال و سعادت شما بسیار حریص بود و برمؤمنین بسیار رئوف و مهربان بود).

و چنانچه این پیامبر را بشناسید می بینید كه او پدر من است نه پدر زنان شما و او برادر پسر عمم علی بود نه برادر مردان شما و چه نیكو نسبتی درود خدا بروی و آل او باد او رسالت خود را در حالی كه صف های مشركان را می شكافت به انجام رسانید و از راه آنان سخت بر كنار بود آن چنان بر صفوف انبوه مشركان می كوفت كه راه نفس كشیدن آنان را می گرفت و به راه پروردگارش به حكمت و اندرز نیكو مردم را دعوت می كرد و بت ها را در هم می شكست و سرهای مشركان را به زمین می انداخت سرانجام سپاه متحد دشمن، شكست خورده و عقب نشینی كرد و با مداد اسلام از افق تاریك شرك به در آمد.

و چهره تابناك حق جلوه گر شد و زعیم دین لب به سخن گشود و آوای شیاطین خاموش و گروهك نفاق هلاك و هم بستگی كفرو نفاق از هم متلاشی شد و شما مردم كلمه اخلاص (لااله الاالله) را به همراه گروهی از مجاهدان سفید رو به زبان را ندید.

و شما قبل از رسالت پیامبر (ص) در كنار آتش سهمناك نابودی قرار داشتید و در حقارت و ذلت به مانند آبكی در دهان و لقمه ای روی زبان كه هضم و بلعیدن آن بسیار آسان و همانند پاره آتشی كه شتابزده ای آن را برباید و زورمندان در زیر پایشان لگدمال كنند بودید و از گندابی می نوشیدید و از گوشت مردار خشكیده تغذیه می كردید و در ذلت بودید و مطرود از اجتماع بشری بسر می بردید و همواره در بیم ابرقدرتهای اطراف خود بودید كه هستی شما را نربایند.

در این هنگام بود كه خدای متعال شما را از چنان وضع فلاكت بار و شرایط سخت به وسیله محمد صلی الله علیه وآله نجاب بخشید اما نجاتی از پس حوادث بزرگ و كوچك و از پس دست و پنجه نرم كردن با مردان دلیر و گرگان عرب و شورشیان اهل كتاب، هر وقت آتش جنگی بپا می شد یا شاخی از شیطان نمودار می شد و یا دهانی از مشركان برای بلعیدن شما گشوده می شد.

پدرم برادرش (یعنی علی مرتضی علیه السلام) را به گلوگاه آن حوادث هولناك گسیل می داشت، او هم با پایمردی و دلاوری مخصوص به خود تا سرهای آن فتنه انگیزان را به خاك نمی مالید و با شمشیر آتش بارش فتنه را خاموش نمی كرد بر نمی گشت.

او در راه خدا رنج پذیر، كوشا در اجرای فرمان او، همواره نزدیك رسول خدا (ص) سروری از اولیای خدا و همیشه آماده برای جهاد، خالص و زحمتكش و كوشا در راه اسلام بود.

اما شما در كمال آسایش خاطر در رفاه و امنیت و آسودگی و ایمنی در انتظار هلاكت و جویای خبر سقوط مجاهدان اسلام بسر می بردید و به هنگام نبرد تن به تن عقب نشینی كرده و از كار زار فرار می كردید.